و اما بعد انتخابات:
بیش از یک ماه از انتخابات ریاست جمهوری گذشته و هنوز هیچ پستی راجع به حوادت بعد از 22 خرداد نداشتم.
خداییش دودل مونده بودم که چی بنویسم.
بنویسم در حالی که هنوز واسه خودم برخی از زوایا مبهمه
ننویسم درحالیکه وجدانم آسوده نیست
در این چند روزه هرکی هرچی می خواست می نوشت و می گفت.
هر چند برخی وبسایت های رسمی فیلتر شدند ولی واسه ما بجز سایت youtube اونوهم تا پیدا کردن یه free vpn فیلتر معنی نداره که!
در عین حال وبلاگ نویسا و یاهو 360 وcloop ایها هم بیکار ننشسته بودن و با غرض یا بی غرض مینویشن و واسه fan هاشون بخصوص موسوی چی ها سنگ تموم میذاشتن.
مطالب سایت های رسمی هوادارن یه حدی متضاد بودند که گویی از دو دنیای متفاوتی دارن می نویسن!!! خداییش جنگ رسانه ای رو خوب یاد گرفتن!!!
صدا و سیما که واسه کسایی مثل ما که یه نمه از جریانات تهران باخبر شده بودیم شده بود " زهلم گتمیش"
تا جایی که بعد مدتا مسیر دیش رو عوض کردیم تا ببینیم اون وره آب چه خبر از اینجاهاست!!!
من موندم تو کار این صدا و صیما که چه سیاستی رو داره دنبال میکنه... از کله سحر تا سرشب یه جند تا خبر تکراریه که تو هر کانالی هم داره عینا پخش میشه.... کانال استانی هم که کاری بجز ترجمه همین جندتا خبر نداره ، فقط بعضی مواقع اصل امانت در ترجمه رو رعایت نمیکنه! و ترجمه تحت الفظی نسیتش.
حتی از 20:30 که از اونهمه تو بوق و کرنا میکردش هم دیگه انتظاری نداشتیم چراکه در زمان قضیه سوسک چه گلی به سر ما زده بود که الان بخواد ....
Where is my vote? این واسه کی بود؟ این به نظر من یه طرح بودش تا شعار. حتی بچه نیم وجبی هم این پلاکادرد رو برداشته بود...... حال بماند که چرا انگلیسی نوشته شده بود.
حالا جواب : رای شما یکی ازون 9 میلیون رای بودش!!!
مگه نگفتن رای ما رو نخوندن؟..... خب می تونستین تو باز شماری آرا بهش رسیدگی کنن.... حالا چرا ستاد موسوی دلایل و شواهد تقلب رو ارائه ندادن؟ آیا اینگه بگیم تقلب شده و باید باطل بشه کافیه؟!!
درین میان بعضی ها منظورشون نظام بود و انتخابات یک بهانه (البته منظورم تا قبل از درگیریهای خیابانی تهران و کشته شدن و ضرب و شتم بودش )
2 یا 3 تیرماه بودش و با بچه ها داشتیم یه گزارشکار آماده می کردیم و آماده امتحان می شدیم.... با شنیدن چندتا خبر ریختم به هم.فقط گوش دادم و هیچ. مونده بودم که خدایا اینایی که میگن اتفاق افتاده یا نه؟
هرچند ازین ورو اون ور یه چیزایی شنیده بودم ولی زیاد به این حرفا اطمینان نداشتم ، حتی از دوستای نزدیکم
چراکه هر کدوم تحت تاثیر فعالیت های انتخاباتی خودشون مسائل رو بازگو می کردن.
در اینکه موسوی از همون اول بد شروع کرد و سیاست ترور شخصیت رو در پیش گرفت و هی احساس خطر می کرد ، شکی نیست.
اینکه احمدی نژاد بیشتر از بقیه کاندیداها تحت فشار بود و بجز چند مورد خوب از عهده مناظره ها براومد شکی نیست
اینکه بسیج بیطرف نبود شکی نیست
اینکه از بسیج واسه تبلیغات احمدی نژاد استفاده شد شکی نیست
اینکه به برخی از کارمندان واسه شرکت در سخنرانی احمدی نژاد 15هزار تومان داده شد شکی نیست؟
اینکه بسیج یا لباس شخصی ها تو تهران گند زدن شکی نیست
اینکه بعضی از بسیجی ها خودشون با دیدن عملکرد بسیج دست به اعتراض زدن شکی نیست.... تا جایی که بعضی ها با مسئول خودشون دعوا کردن و حتی پایگاه خودشون رو آتیش زدن
اینکه دستگیر شده ها رو می بردن مسجد و مسجد شده بود محل ضرب و شتم شکی نیست
مسجدی که مدعی خود قداست آن بشکست ، از دیگران چه انتظاری باید داشت؟
درسته که بدست بچه تفنگ داده بودن؟
درسته که گلوله ها به سمت بالاتنه شلیک می شدن؟
درسته که چهار نفری یکی رو می بردن بالا .....یا زهرا میگفن... می زدن زمین؟!
درسته که اونی رو که گرفته بودن با سنگ می زدن و سنگ خونی بود؟
درسته که تیشه به ریشه اعتماد زدن
0 Comments:
Post a Comment
<< Home