Monday, February 09, 2009

اینم از فالی که بی مقدمه دختر عموی کوچیمون واسمون زدن
باغبان گر پنج روزی صحبت گل بایدش--- بر جفای خار هجران صبر بلبل بایدش
ای دل اتدر بند زلفش از پریشانی منال --- مرغ زیرک چون به دام افتد تحمل بایدش
رند عالم سوز را با مصلحت بینی چه کار--- کار ملکست آنکه تدبیر و تامل بایدش
تکیه بر تقوی ودانش در طریقت کافریست--- راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش
با چنین زلف و رخش بادا نظربازی حرام--- هر که روی یاسمین و جعد سنبل بایدش
نازها زان نرگس مستانه اش باید کشید--- این دل شوریده تا آن جعد و کاکل بایدش
ساقیا در گردش ساغر تعلل تا به چند --- دور چون با عاشقان افتد تسلسل بایدش
کیست حافظ تا ننوشد باده بی آواز رود --- عاشق مسکین چرا چندین تجمل بایدش
ولی کدامین گل !!!؟

0 Comments:

Post a Comment

<< Home