Monday, May 17, 2010

خواستم از ” بوسوئه ” تقليد کنم، خطيب نامور فرانسه که روزي در مجلسي با حضور لويي، از ” مريم ” سخن مي‌گفت . گفت : هزار و هفتصد سال است که همه‌ سخنوران عالم درباره مريم داد سخن داده‌اند.
هزار و هفتصد سال است که همه فيلسوفان و متفکران ملت‌ها در شرق و غرب، ارزش‌هاي مريم را بيان کرده‌اند.
هزار و هفتصد سال است که شاعران جهان در ستايش مريم همه‌ ذوق و قدرت خلاقه ‌شان را به کار گرفته ‌اند.
هزار و هفتصد سال است که همه‌ هنرمندان، چهره‌نگاران، پيکرسازان بشر، در نشان دادن سيما و حالات مريم هنرمندي ‌هاي اعجاز‌گر کرده‌ اند.

اما مجموعه‌ گفته‌ها و انديشه ‌ها و کوششها و هنرمندي‌‌هاي همه در طول اين قرن‌هاي بسيار، به اندازه‌ اين کلمه نتوانسته ‌اند عظمت‌هاي مريم را بازگويند که: “مريم (س)، مادر عيسي (ع) است “.
و من خواستم با چنين شيوه ‌اي از فاطمه بگويم. باز درماندم

خواستم بگويم، فاطمه دختر خديجه‌‌ي بزرگ است.
ديدم فاطمه نيست.
خواستم بگويم که فاطمه دختر محمد است.
ديدم که فاطمه نيست.
خواستم بگويم که فاطمه همسر علي است.
ديدم که فاطمه نيست.
خواستم بگويم که فاطمه مادر حسين است.
ديدم که فاطمه نيست.
خواستم بگويم، که فاطمه مادر زينب است.
باز ديدم که فاطمه نيست.
نه، اين‌ها همه هست و اين همه فاطمه نيست.
فاطمه، فاطمه است

***برگرفته از كتاب فاطمه فاطمه است***

------------------------------------------

اینقدر پی قبر من زار نگریید

هرجا دلتان می شکند

قبر من آنجاست...

0 Comments:

Post a Comment

<< Home