Wednesday, April 29, 2009


آن روز حال کردیم
آخه به حراست ساخنمان جعفری احضار شده بودم
آش نخورده و دهن سوخته
دیدم از دختره در غیاب بنده اعتراف کتبی گرفتن که کجا بوده و ضمیمه کرده اند که ایشون با من بودند!!! و حالا نوبت من بود که بنویسم.
گفت:"دختره کجاست!!!؟
گفتم همینجا کنار منه.....آخه من چه بدونم دختره کیه و کجاست
.
.
جریان از این قرار بود که دوشنبه یه نیم ساعتی بخاطر کارای هسته دیرتر اومدم بیرون،که البته حراست ساختمون خودمون و یه نظافتچی که تازه اومده ، در جریان بودن.
نظافتچی اومد و گفت که اگه میشه کاراتون رو زوودتر تموم کنین که حراست میگه میخواد درارو قلف کنه.
از قضای آمده بر سر مبارک......در حین خروج یه خانومی هم چند ثانیه بعد ما رسیدن به خروجی....
حراست اونجا پرسید از کجا میای؟...گفتم:"فنی"....دختره هم رسید به ما و از ایشون هم همینو پرسید...ایشون هم گفتن"فنی"
حالا شد قوزبالاقوز.........البته شما بگین غوزبالاغوز
کارتمو بهش دادمو قرار شد فردا پس بگیرم که دیدم تو پروفایلم نوشته بیام اینجا!!.
بعد یه خورده بحث و جدال ....حالا با حراست محترم داریم می شوخیم.........فقط حیف که فعلا دختره اینجا نیسنیومده تا باهاشون آشنا بشم!!!ا

0 Comments:

Post a Comment

<< Home