Monday, April 27, 2009

هنوز وقتی می بینم دلم هرّی میریزه
هنوز شبای تار و این شرشر خیالُ اون نم نم هوا و اون عشق بی ریا و دوید نای ممتد
تو این سکوت و ....حسرت
.
هنـوز نشسته ام من ، بر در این دلم من نشستم تک و تنها به رسم اون قدیما
.
.
من و تو..او و تو..من با او...این با تو
پس آنها که هستند!؟
همینه جاده و تنهایی و مه ...ا

0 Comments:

Post a Comment

<< Home